ائلمانائلمان، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات پسرم ائلمان

هفته 37پسرم

سلام عزیز دلم مامان امروز رفتم دکتر خانم دکتر صفا گفتن وزنش خیلی خوبه پرسیدم کی بدنیا میای گفتن 20 مرداد اما ما زودتر منتظریم چون حرکاتت خیلی خیلی زیاد شده دردام شرو شده . میخواس شربت بنویسه بخوابی تا منو زیاد اذیت نکنی دلم نیومد بابا هم رفت میانه امروز اخه شب قدر هم خواس اونجا باشه هم بابا بزرگت حالش خوب نیس عزیزم دعا میکنیم سالم بدنیا بیای سالم زندگی کنی تو وجودت یاد ونام خدا باشه و سرباز حضرت مهدی باشی از خدا تو این شب مقدس میخوام بتونیم طوری تربیتت کنیم ی شیعه واقعی باشی ایشالا . یا علی مدد ...
30 تير 1393

بدون عنوان

سلام پسرم تقریبا تو هفته 35 مم حرکاتت خیلی زیاد شده من وبابا برا اومدنت لحظه شماری میکنیم بابا خیلی کمکم میکنه زیاد کار نکنم منم به خاطر تو حجم کارای خونه رو کم کردم دکترم چن هفته پیش دید و گفت رشدش خیلی خوبه  بابایی ی روز در میون خوابتو میبینه اما به خواب من که نمیای ائلمانم .راستی سیسمونیتم چن روز پیش اومد. از تهران ی خورده دیر تحویل دادن تخت وکمدتو اما بالاخره اومد منو ان نه و بابایی اتاقتو چیدیم نگین دوست مامانم هم اومد کمک کرد دست همه درد نکنه...  
22 تير 1393

هفته 33 پسرم

سلام مامانی ائلمان من دیگه برا اومدنت چیزی نمونده فدات شم خیلی خوشحالم منتظرم زودی ببینمت چند روزه دیگه سیسمونیتم میاد میچینیم راستی خاله سهیلا یعنی خاله من برات ی کت خوشگل بافته ما هم خریدامونو تموم کردیم دیگه کم کم ساک بیمارستان اماده میخوام بکنم 9 میرم برا چکاب ببینم چقد بزرگ شدی مامانی زیاد سنگین نشدم همه کارامو خودم میکنم مامان زرنگ داریا اما شما هم پسر خوبی هستی زیاد اذیتم نمیکنی ...
6 تير 1393
1